آبی آسمانی

آبی آسمانی

چیزهایی که در این وبلاگ میخوانید،صرفا مغز نوشته های دو نفره.نه دل نوشته.
چون همه که محرم دلٍ آدم نیستن!

نویسندگان

بدن خســـته،

بار سنگین،

راه دور

اما

باید ادامه داد.

 

همین..

رسول

نظرات (۵)


بقول خودت همین!
عمری است،که از حضور او جاماندیم/ در غربت سرد خویش تنها ماندیم

او منتظر است تا که ما برگردیم

ماییم، که در غیبت کبری ماندیم
سلام رسول آقو
بدنم ضخم بستر گرفته
بارم شده تنها ریشهای صورتم
راهم کج شده و بسیار دور
نباید ادامه داد
همین...

در آسمان غزل عاشقانه بال زدم

به شوق دیدنتان پرسه در خیال زدم

در انزوای خودم با تو عالمی دارم

به لطف قول و غزل قید قیل و قال زدم

کتاب حافظم از دست من کلافه شده ست

چقدر آمدنت را چقدر فال زدم

غرور کاذب مهتاب ناگزیر شکست

همان شبی که برایش تو را مثال زدم

غزال من غزلم، محو خط و خال تو شد

چه شاعرانه بدون خطا به خال زدم

به قدر یک مژه بر هم زدن تو را دیدم

تمام حرف دلم را در این مجال زدم...

همین ... .

سلام
راه رفته را باید رفت...
همین...!!
۲۲ خرداد ۹۳ ، ۰۲:۲۱ محمدرضا(...ش..)
همین....؟
کاش فقط همین بود...
خیلیاتوهمینشم موندن..
.
.
Ya Mahdi...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی