فقر :: آبی آسمانی

اولین اگر نبود از اولین ها بود، ثروتش زبانزد اهل مدینه. همه از برکات درختانی که بدست خود کاشته بود متعجب بودند و از چاه هایی که بدست خود حفر می کرد. نه حاکم بود و نه والیِ خطه ای، ولی میچشید و نه تنها میچشید که بدست خود خرما در دهان یتیمان سرچهارراه میگذاشت؛مشک پیرزن را خود بدوش میکشید؛ حاکم ممالک اسلامی هم که شد باز همین کارها را میکرد با این تفاوت که دیگر نانهایی میخورد که با زانو تکه شان میکرد.کفشی میپوشید که هیچ کفاشی حاضر نمیشد به آن وصله بزند و بدست خودش وصله میزد!

پاسخ:
سلام
عالی بود،
اما
ببخشید سر چهارراه!!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

کد امنیتی *

ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته می‌شوند

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

آبی آسمانی

چیزهایی که در این وبلاگ میخوانید،صرفا مغز نوشته های دو نفره.نه دل نوشته.چون همه که محرم دلٍ آدم نیستن!

فقر

نظرات (۲)

ارسال نظر

چیزهایی که در این وبلاگ میخوانید،صرفا مغز نوشته های دو نفره.نه دل نوشته.
چون همه که محرم دلٍ آدم نیستن!