دلش را پر از سنگ کرده بود،
تا نکند یک وقت دلش را ببرند!
.
نامردها سنگ شکن آورده بودند...
نمیدانم الان چه فصلی هست که من هنوز کال مانده ام!
چرا که هر چه میروم نمیرسم..