آبی آسمانی

آبی آسمانی

چیزهایی که در این وبلاگ میخوانید،صرفا مغز نوشته های دو نفره.نه دل نوشته.
چون همه که محرم دلٍ آدم نیستن!

نویسندگان

۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۲ ثبت شده است

نقاشی ام خوب نیست،

اما این روزها،

انتظار را خوب میکشم..

بیچاره مردم کوچه،

که از امشب،

کسی نیست تا برای آنها دعا کند.


پ.ن:

یکبار مرا به چشم حُسینت نگاه کن..

حیرانم فاطمه فقط 18 سال داشت اما چرا به او میگویند:« بی بی » ....

این روزها((در))در دنیای من غوغا میکند:

مادر

پشت در

درد

حیــدر

قصه یتیمی ما هم از کنار همین در شروع شد..


چند وقته بد جنس شدم،

گمونم دیگه تو حراجی ها هم نخرنم..

(خودمو گفتم که به کسی بر نخوره!!!)

وقت وداع شده بود!

دلم توی صحن انقلاب گیر کرده بود و هرکاریش میکردم بیرون نمیومد،

رفتم دستش رو گرفتم وبه یه زوری آوردمش بیرون،

رفتیم یه گوشه ای نشستیم و من شروع کردم به نصیحت که چنین و چنان،

اصلا گوشش بدهکار نبود.بغض کرده بود و دائم فریاد میزد،

آخر سر بهش گفتم که نگران نباش،ایشالا اگه زنده بودی بازم میای،

اگر هم که نبودی،آقا خودش شب اول قبر میاد پیشت.

اینو که گفتم آروم شد و رفتیم.

وقتی داشتیم میرفتیم،برگشتم رو به حرم و به آقا گفتم:

من یه قولی به دلم دادم،دیگه خودتون میدونید..