اینجا به وقت تقویم،نزدیکای پاییز هس،و اوایل بهار 22سالگی حقیــــر.
1.هر سال همزمان با سالروز تولدم به این فکر میکنم که این سالهایی که گذشته رو چیکار کردم،
چقدر کار ناتموم دارم و قراره بعد از این برام چه اتفاقی بیفته؟! بخصوص که تولدم همسو شده با آخرین
روزای تابستون و دیگه کم کم برگ درختا هم رو به زردی میره واین یه همزاد پنداری جالبی با عمر من
داره!
2.بنظرم بعضی آدما تو زندگیشون دو مرتبه متولد مشین:یه بار در ثبت احوال و بار دیگه موقع شهادتشون!
پس لطفا کادوی تولدم رو خرج دعا کنین،و بخواین که یه بار دیگه متولد بشم..
تولد نوشت:
1.تشکر از دوستان بابت تبریکاشون!
2.حسرت هیچکدام از روزهای این 22سال را نمیخورم،جز آن سفر اربعین که حسابش جداست..
همین..
چه بزرگ شدی!
برگاتم که داره میریزه!
دعا که خرح نداره برادر
اگه کسی بهت هدیه میده میخواد علاقشو نشون بده بهت.انسان است و محبت.انسان است و ابراز.
تازه حدیث هم داریم !!
دعا میکنم، خسته نشی.قانع نشی...
همین.